
منبع: مقالات ذکرشده در انتهای متن
ترجمه و جمع بندی: دکتر نرگس حسینی نیا
بیماریهای مزمن جسمی از نظر روانی برای افرادی که آن را تجربه میکنند، طاقتفرسا هستند و اختلالات روانپزشکی مانند افسردگی و اضطراب در بین چنین افرادی که اغلب نیاز به تنظیم سبک زندگی و آرزوهای خود برای تطبیق با بیماری جسمی خود دارند، شایعتر است. به عنوان مثال، میزان اختلالات خلقی در بین جمعیت بیماران دیابتی و آرتریت روماتوئید حدود ۲۵٪ است و در بین بیماران سرطانی به بیش از ۳۰٪ افزایش مییابد، در حالی که این میزان در بین جمعیت عمومی تنها ۴ تا ۸٪ است.
منبع فشار روانی ممکن است مستقیماً با بیماری جسمی مزمن مانند عفونت ریه که منجر به هیپوکسی و خلق و خوی پایین میشود، مرتبط باشد، یا رژیم درمانی که برای درمان بیماری مزمن زمینهای در نظر گرفته شده است، خود ممکن است باعث بیثباتی روانی شود، جایی که شیمیدرمانی مخربتر از سرطان است، یا جایی که استروئیدهای تجویز شده منجر به تغییر خلق و خو میشوند.
مراقبت از افراد مبتلا به بیماری جسمی مزمن میتواند به همان اندازه برای روان مراقبان و پزشکان طاقتفرسا باشد، چرا که ممکن است مجبور باشند شاهد زوال یکی از عزیزان یا صدها بیمار در طول سالهای متمادی باشند. این مقاله به بررسی چگونگی تأثیر بیماریهای جسمی مزمن بر سلامت روان افراد مبتلا و مراقبان این افراد میپردازد.
بیماری مزمن چیست و چگونه بر سلامت روان ما تأثیر میگذارد؟
بیماری مزمن به عنوان وضعیتی تعریف میشود که حداقل یک سال یا بیشتر طول میکشد و نیاز به مراقبت پزشکی مداوم دارد یا به طور قابل توجهی فعالیتهای روزانه را محدود میکند. در مواردی که بیماری مزمن خاص باعث درد و پریشانی مداوم یا مکرر میشود، تأثیر روانی بالقوه آن آشکار است.
در بسیاری از موارد، ممکن است برای چنین بیمارانی تسکین درد به صورت طولانی مدت تجویز شود. با این حال، این استراتژی علت اصلی درد را برطرف نمیکند و استفاده مداوم از مسکنها عوارضی دارد. شاید روان درمانی برای کسانی که درد مزمن را تجربه میکنند، مهمتر از دردی باشد که مستقیماً تجربه میکنند، و تأثیر نهایی آن بر سبک زندگی آنهاست، جایی که بیماری ممکن است مانع از مشارکت در فعالیتهای اجتماعی، ورزش و عادات خواب سالم شود که به عنوان عوامل ایجاد اختلالات روانی مانند افسردگی شناخته میشوند.
کاهش فعالیت بدنی، به نوبه خود، میتواند احتمال چاقی و سایر بیماریهای جسمی را افزایش دهد و متعاقباً فشار روانی را بیشتر کند و یک حلقه بازخورد منفی ایجاد کند. در موارد بیماری شدید یا لاعلاج، بیمار فشارهای روانی بیشتری را در رابطه با ترس از مرگ، ترک خانواده و عزیزان خود و فشارهای مالی بالقوه ی بیشتر برای خود و عزیزانش در آینده تجربه میکند.
مشکلات مربوط به روان همزمان در میان مبتلایان به بیماریهای مزمن بسیار رایج است، به طوری که حدود نیمی از افراد مبتلا به مشکلات سلامت روان در انگلستان، نوعی بیماری مزمن را نیز تجربه میکنند، یا ۳۰٪ از افراد مبتلا به یک بیماری مزمن، یک مشکل سلامت روان را نیز تجربه میکنند.
بیماریهای مزمن میتوانند علائم روانی نامطلوبی را در جمعیت ایجاد کنند، اگرچه جالب توجه است که شواهد قوی نشان میدهد که ابتلا به یک اختلال روانشناختی، فرد را بیشتر مستعد ابتلا به بیماریهای مزمن جسمی میکند. به عنوان مثال، افسردگی با در نظر گرفتن پیامدهای احتمالی مانند فعالیت بدنی کمتر، خطر ابتلا به بیماری عروق کرونر قلب و بیماری ایسکمیک قلب را تا ۱۰۰٪ افزایش میدهد.
همانطور که انتظار میرود، اکثر مطالعات نشان میدهند که میزان ابتلا به بیماریهای روانشناختی زمانی که بیماران چندین بیماری مزمن را تجربه میکنند، افزایش مییابد. دادههای حاصل از بررسی سلامت جهانی نشان میدهد که فردی که به دو یا چند بیماری مزمن مبتلا است، هفت برابر بیشتر از فردی که تنها یک بیماری دارد، احتمال ابتلا به افسردگی را دارد.
همچنین نشان داده شده است که وضعیت اجتماعی-اقتصادی، پیشبینیکنندهی قوی فراوانی بیماریهای مزمن و فشار روانی همراه با آن است.
چگونه میتوان فشار روانی ناشی از بیماریهای مزمن جسمی را درمان کرد؟
درمان روانشناختی میتواند به صورت فردی یا گروهی برای بیمارانی که از بیماریهای مزمن رنج میبرند، مفید باشد. به عنوان مثال، درمان شناختی رفتاری، پاسخ رفتاری و شناختی به درد را هدف قرار میدهد. این درمان تلاش میکند تا در مورد آرامش، مدیریت خلق و خو و ارتباط موثر آموزش دهد و امیدوار است افکار ناسازگار بیمار را در مورد بیماریاش تغییر دهد. از طرف دیگر، درمان رفتاری-عملی از تقویت مثبت و تنبیه برای تغییر رفتار و افکار مربوط به بیماری استفاده میکند.
جالب توجه است که رویکردهای درمانی خاص، بهترین تأثیر را در هنگام اعمال بر فشارهای روانی ناشی از منابع مزمن خاص نشان دادهاند. درد پیچیده منطقهای یا غیر اختصاصی به خوبی توسط بیمارانی که تحت درمان رفتاری-عملی قرار میگیرند، سازگار میشود، در حالی که افرادی که درد اسکلتی-عضلانی خاصتری دارند، با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به خوبی کنار میآیند، که در آن شرکتکنندگان تشویق میشوند راههایی برای حل این اختلال پیدا کنند.
کسانی که بیماریهای مزمنی را تجربه میکنند که عموماً بر کیفیت زندگی تأثیر میگذارند، به گونهای که نمیتوان از آنها اجتناب کرد، مانند سرطان، آرتروز، سندرم روده تحریکپذیر یا میگرن مزمن، بهتر است با تکنیکهای کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی درمان شوند، که رویکردی “بدون تلاش خاص” را برای مدیریت درد با استفاده از تکنیکهای تنفس و مدیتیشن آموزش میدهد.
بیماریهای مزمن چگونه بر مراقبان تأثیر میگذارند؟
همچنین میزان بالای اضطراب و افسردگی در بین دوستان نزدیک و مراقبان خانوادگی افراد مبتلا به بیماری مزمن گزارش شده است که از منابع بالقوه زیادی ناشی میشود. افرادی که بیماری مزمن دارند ممکن است کمتر بتوانند کار کنند و درآمد داشته باشند، احتمالاً از طریق انزوا یا پرخاشگری فشار روانی را ابراز میکنند و همچنین ممکن است بار مراقبتی مستقیمی را برای عزیزان خود ایجاد کنند و از زوایای مختلف عوامل استرسزای روانی را برای مراقبان ایجاد کنند. در پاسخ، زندگی آنها احتمالاً تغییر میکند و مجبور میشوند برای جبران کسری بودجه، کار بیشتری انجام دهند یا شغل خود را به طور کامل رها کنند تا مراقبت ارائه دهند.
گزینههای درمانی برای کمک به کاهش فشار روانی وارده بر مراقبان، شامل گروههای حمایتی مختلف و گزینههای مشاوره نیز میشود که اکثر آنها تلاش میکنند تا از طریق آموزش در مورد بیماری، بحث در مورد اینکه عزیزشان که بیماری را تجربه میکند چه احساسی دارد و آمادگی برای احتمالات آینده، پذیرش را تشویق کنند.
پزشکان نیز اغلب تحت تأثیر فشار روانی قرار میگیرند، به خصوص هنگام کار با افرادی که بیماریهای مزمن یا لاعلاج جدی دارند، به خصوص در موارد کودکان. عواقب احتمالی افزایش فشار روانی بر پزشکان میتواند شامل کاهش ظرفیت کاری و ترک احتمالی حرفه باشد و صنعت مراقبتهای بهداشتی را از یک متخصص آموزش دیده محروم کند. اکثر مقامات بهداشتی، سلامت روان کارکنان را با حساسیت ویژه نسبت به افرادی که در موقعیتهایی با استرس روانی بالا کار میکنند، رصد میکنند و عموماً آموزشهایی در رابطه با توسعه مکانیسمهای مقابله ارائه میدهند.
به طور کلی هر بیماری مزمنی زندگی را تغییر میدهد و افراد اغلب برای سازگاری با وضعیت جدید خود تلاش میکنند و در نتیجه فشار روانی شدیدی را متحمل میشوند. با بهبود مداخلات پزشکی و نظارت بر سلامت در سراسر جهان، بخش بیشتری از جمعیت عمومی عمر طولانیتری دارند و بیشتر دچار بیماریهای مزمن مانند آرتروز، دیابت و زوال عقل و بسیاری دیگر میشوند. هزینههای ارائه مراقبت نیز به دلیل بیماریهای روانی همراه که نیاز به درمان دارند و ممکن است شرایط دیگری را ایجاد کنند، افزایش مییابد.
منابع :
جوث، وی.، اسمیت، جی. ام، و سانتوزی، ای. ام (۲۰۰۸). چه احساسی دارید؟ عزت نفس، عاطفه، استرس، تعامل اجتماعی و شدت علائم را در طول زندگی روزمره در بیماران مبتلا به بیماری مزمن پیشبینی میکند. مجله روانشناسی سلامت ، 13 (7)، ۸۸۴-۸۹۴.
سیلور، ایجی، باومن، الجی، و ایریس، اچتی (۱۹۹۵). روابط عزت نفس و خودکارآمدی با پریشانی روانی در مادران کودکان مبتلا به بیماریهای مزمن جسمی. روانشناسی سلامت، ۱۴(۴)، ۳۳۳. دانیل شوارتز، دی.، عوارض روانی بیماریهای مزمن
لیم، جی دبلیو، و زبراک، بی. (۲۰۰۴). مراقبت از اعضای خانواده مبتلا به بیماری جسمی مزمن: بررسی انتقادی متون مربوط به مراقبان. سلامت و کیفیت زندگی.
ترنر، جی. و کلی، بی. (۲۰۰۰). ابعاد عاطفی بیماریهای مزمن. مجله پزشکی وسترن، ۱۷۲(۲)، ۱۲۴-۱۲۸. نیلور، سی. و همکاران. (۲۰۱۲). بیماریهای مزمن و سلامت روان، هزینه بیماریهای همراه.
استورجن، جی.. (۲۰۱۴). درمانهای روانشناختی برای مدیریت درد مزمن. تحقیقات روانشناسی و مدیریت رفتار ، ۱۱۵.