تهیه شده توسط: کلینیک روانشناسی پذیرش و تعهد
در روزهایی که صداهای انفجار و اخبار ناگوار از هر طرف میرسد، بدن و روان ما در حالت آمادهباش قرار میگیرد. ترس، اضطراب، غم، خشم، گیجی، بیقراری، بیخوابی یا حتی بیحسی—اینها واکنشهایی طبیعی به شرایطی کاملاً غیرطبیعی هستند.
در این شرایط ممکن است ذهن تان به شما بگوید:
نترس! باید قوی باشی»
نباید اینقدر مضطرب باشی»
الان وقت گریه نیست، کنترل داشته باش!»
در حالی که همین تلاش برای سرکوب، بدن و روان ما را بیشتر تحت فشار قرار میدهد.
سرکوب هیجان، درد را بیشتر میکند:
وقتی هیجان هایمان را نادیده میگیریم یا با خودمان به خاطر آنها میجنگیم، آنها از بین نمیروند؛ بلکه با شدت بیشتری بازمیگردند.
پذیرش هیجان ها چگونه است؟
به این موضوع توجه داشته باشید که تجربه ترس و اضطراب در این شرایط کاملا طبیعی است.
بجای انکار یا فرار از هیجان هایتان، وجود آنها را تصدیق کنید. برای مثال، می توانید بیان کنید، در حال حاضر من در حال تجربه ترس یا اضطراب هستم.بودن این هیجان در این شرایط کاملا طبیعی است و سیستم محافظت در برابر تهدید من فعال شده است.
ما می توانیم نسبت به آنچه در حال تجربه ی آن هستیم آگاه باشیم و بدون مبارزه با آنها، سعی کنیم کارهایی که واقعا در حال حاضر برایمان مهم است را انجام دهیم.
به جای جنگیدن با هیجان هایتان، به آنها فضا بدهید. دوباره به یاد داشته باشید که جنگیدن با هیجان هایتان یا سرکوب آنها، به شدت آنها می افزاید.
پذیرش افکار و هیجان هایتان به معنای تسلیم نیست؛ یعنی قدرت دیدن و در آغوش گرفتن آنچه هست، تا بتوانیم هوشمندانه عمل کنیم.
در دل شرایط سخت، اگر خود را به رسمیت بشناسیم—با همه ترسها و احساساتمان—قدم اول مراقبت روانی را برداشتهایم.
یادمان باشد:
ما مجاز به ترسیدن هستیم.
ما مجاز به گریه کردن هستیم.
و همین احساسات، بخشی از انسانبودن ما در دل بحران هستند.